برای دختر گلمون

امروز با بابایی رفتیم واکسن 4 ماهگیت را زدیم . یه کمی گریه کردی منم گریم گرفت اما خودم رو کنترل کردم . بعد از حدود 10 دقیقه و یه کم شیر خوردن آروم شدی . بعد ما آمدیم خونه و بابا رفت سرکار . حسابی هم دیرش شده بود .بابا هم به مناسبت ماهگرد شما ( 4 ماهه شدن )  برات یه توپ بزرگ صورتی خریدن . دستشون درد نکنه .

دلارام جون بعد از یه مهمونی ...

لحظه ی سال تحویل شما خواب بودی بابایی هم کنارت دراز کشیده  خودشو به خواب زده ...

...

روز پنج شنبه ساعت 7 شب بالاخره بدنیا آمدی لحظه ای که پرستار شما رو روی سینه من گذاشت و من بوسیدمت بهترین لحظه ای که هر مادری دلش میخواد تجربه کنه . عزیزم خیلی دوست دارم . گل قشنگم ، دختر نازم تو یه فرشته ای که خدا به ما داده دعا میکنم که بتونیم از این فرشته خوب مراقبت کنیم و پاک و معصوم بمونی . عزیزم ...

شب تولد مامان ما آمدیم خونه ی پدر جون و مادر جون . همگی زحمت کشیدند و برای من تولد گرفتند اولین تولدی که یه فرشته ی 12  روزه بغل منه   ...

آقاجون برای شما اذان گفتند و ما اسم شما رو فاطمه و گوش دیگر رو دلارام گذاشتیم  بابایی هم یه پلاک زیبا به نام فاطمه برات خریدند . ...

دختر گلم دلارام عزیزم سلام مدتها بود که بابا و مامان قصد داشتند برای شما وبلاگ درست کنند اما فرصت نشده بودالبته سایت های دیگه عضو شده بودیم و مطلب مینوشتیم الان دیگه  ماه 9 را تموم کردی و من و بابا منتظر دیدن شما عزیز دلمون هستیم این وب را برای این درست میکنیم که بدونی چقدر دوست داریم . چقدر برات آرزوها داریم انشا الله بسلامتی و شادی بدنیا بیایی و به سنی برسی که مدیریت این وب را به خودت بدیم خیلی دوست داریم هدیه ی آسمونی ، فرشته ی کوچک زیبای ما ...